۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خوزستان» ثبت شده است

قایق نجات

اخبار را می‌دیدم، گویٔیا باز سیلاب به دل خوزستان زده؛ و من باز در پس سیلاب‌های پر تلاطم چشمانم، ناخودآگاه به دنبال تو می‌گردم. خودت دلیلش را خوب می‌دانی! یادت می‌آید؟! داشتم در وسط معرکه‌ی سیل پیشین، میان تپه‌های الله‌اکبر و رمل‌های عملیات طریق‌القدس که دیگر رمل نبودند، دریا شده بودند؛ غر می‌زدم و می‌نوشتم: «مغروق‌تر از رفیه و خفاجیه‌ایم، قایقی برای نجاتمان نیامد» که شنیدم تو آمدی! و چه آمدنی؛ آرامشی آوردی که انگار اصلا سیلی نیامده و اصلا خانه‌ای ویران نشده! و امروز در آستانه‌ی سالگرد پروازت باید اعتراف کنم؛ از وقتی رفتی سیلاب‌های پی در پی همه‌ی وجودمان را ویران کرده‌است! کاش با قایقت برگردی و ما به گِل نشسته‌ها را دوباره نجات دهی ..

+ ویدیو متن

  • ۳
  • نظرات [ ۰ ]
    • parsaman
    • چهارشنبه ۱۲ آذر ۹۹

    این زمین شاهد اشک های ماست

    هنوز هم باد که می‌وزد،قلب تپه های نبعه و الله اکبر درد میگیرد از جا به جایی ترکش ها و پوکه ها،رمل ها روضه‌ی فراق میخوانند؛پناه ما به این زمین از یکی بودن دردمان است؛درد فراق و درد جابه‌جایی ترکش‌هایش؛قلب جفتمان گرفته و تیر میکشد،این زمین شاهد است.
    تصویر متن +
  • ۵
  • نظرات [ ۰ ]
    • parsaman
    • پنجشنبه ۱۹ ارديبهشت ۹۸

    به گل نشسته تر از پل دختر

    مجنون تر از مجنونیم کسی نیست ما را بنویسد،شیمیایی تر از حلبچه ایم مرثیه سرایی نیست؛محروم تر از بشاگردیم حاج عبداللهی نیست آبادمان کند،ویران تر از دشت ذهابیم قرارگاهی،جهادی ما را نساخت!به گِل نشسته تر از پل دختریم احدی حالمان را مخابره نکرد،مغروق تر از رفیع و خفاجیه‌ایم قایقی برای نجاتمان نیامد...
    پ.ن: این زمین شاهد اشک‌های ماست.
    تصویر متن +
  • ۷
  • نظرات [ ۲ ]
    • parsaman
    • سه شنبه ۱۷ ارديبهشت ۹۸